کلمه جو
صفحه اصلی

برف روفتن

فارسی به عربی

محراث

مترادف و متضاد

plough (فعل)
شخم زدن، شیار کردن، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن

plow (فعل)
خیش زدن، خیش کشیدن، شخم زدن، شیار کردن، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن


کلمات دیگر: