استنشاق کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
استنشق , اطمح , تنفس , هم
مترادف و متضاد
در کشیدن، استنشاق کردن، دمیدن، ملهم کردن، تنفس کردن
ارزو داشتن، ارزو کردن، اشتیاق داشتن، هوش داشتن، بلند پروازی کردن، استنشاق کردن
استنشاق کردن، نفس کشیدن، دم زدن
استنشاق کردن، تنفس کردن، تو کشیدن، در ریه فرو بردن، بداخل کشیدن، استشمام کردن
استنشاق کردن، القاء کردن، الهام بخشیدن، دمیدن در، در کشیدن نفس، نفس عمیق کشیدن، سر غیرت اوردن
پیشنهاد کاربران
بوییدن - بو کردن - در وضو آب را داخل بینی کشیدن
کلمات دیگر: