خزی
سیه رویی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
رسوایی، افتضاح، عار، فضاحت، سیه رویی، بیابرویی
فرهنگ فارسی
سیه روی گشتن
لغت نامه دهخدا
سیه روئی. [ ی َه ْ ] ( حامص مرکب ) سیه روی گشتن :
سیه روئی ز ممکن در دو عالم
جدا هرگز نشد واﷲ اعلم.
سیه روئی ز ممکن در دو عالم
جدا هرگز نشد واﷲ اعلم.
شیخ محمود شبستری.
کلمات دیگر: