مرصع کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
جوهرة , حجر کریم
مترادف و متضاد
مرصع کردن، با گوهر اراستن
مرصع کردن، جواهر نشان کردن
قلم زدن، نشاندن، کار گذاشتن، در نگین گذاشتن، مرصع کردن
اراستن، پر کردن، نشاندن، مرصع کردن، میخ زدن
مرصع کردن
فرهنگ فارسی
(مصدر ) جواهر نشاندن با گوهر آراستن : همچو فرعونی مرصع کرده ریش برتر از عیسی پریده از خریش ٠ ( مثنوی )
کلمات دیگر: