مترادف تهاون : اهمال، سستی، سهل انگاری، غفلت، مسامحه، اهمال کردن، سستی ورزیدن، سهل انگاری کردن، غفلت ورزیدن، خوار شمردن
متضاد تهاون : جدیت
تهاون
مترادف تهاون : اهمال، سستی، سهل انگاری، غفلت، مسامحه، اهمال کردن، سستی ورزیدن، سهل انگاری کردن، غفلت ورزیدن، خوار شمردن
متضاد تهاون : جدیت
فارسی به انگلیسی
negligence, slackness
فارسی به عربی
خمود
عربی به فارسی
لينت , سستي , شلي
مترادف و متضاد
اهمال، سستی، سهلانگاری، غفلت، مسامحه ≠ جدیت
اهمال کردن، سستی ورزیدن، سهلانگاری کردن، غفلتورزیدن
خوار شمردن
۱. اهمال، سستی، سهلانگاری، غفلت، مسامحه
۲. اهمال کردن، سستی ورزیدن، سهلانگاری کردن، غفلتورزیدن،
۳. خوار شمردن ≠ جدیت
رخوت، بی علاقگی، سبات، خواب مرگ، بی حالی، مرگ کاذب، موت کاذب، تهاون
فرهنگ فارسی
خواروسبک شمردن، سستی وسهل انگاری، آسان گرفتن
۱- ( مصدر ) کوتاهی کردن کوتاه آمدن آسان گرفتن . ۲ - خوار شمردن خفیف دانستن . ۳ - ( اسم ) سستی سهل انگاری . جمع : تهاونات .
۱- ( مصدر ) کوتاهی کردن کوتاه آمدن آسان گرفتن . ۲ - خوار شمردن خفیف دانستن . ۳ - ( اسم ) سستی سهل انگاری . جمع : تهاونات .
فرهنگ معین
(تَ وُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - کوتاهی کردن ، سهل انگاری کردن . ۲ - خوار شمردن .
لغت نامه دهخدا
تهاون. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) خوار داشتن. ( زوزنی ) ( دهار ). سبک شمردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خوار و حقیر داشتن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). استحقار. استخفاف. استهزاء. ( از اقرب الموارد ). استخفاف. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || ( اِ ) غفلت و اهمال و سهل انگاری و تحقیر. ( ناظم الاطباء ) : در ربیعالاول سنه سبع و ستمائه سلطان فرمود که تهاون و تعللی می آرند. ( جهانگشای جوینی ). و چون بر باطل شرع واقف شدند از تهاون بظاهر خللی نباشد. ( جهانگشای جوینی ). اگر در ادای برخی از آن ، تهاون و تکاسل روا دارند هرآینه در معرض خطاب آیند. ( گلستان ).
فرهنگ عمید
۱. خوار و سبک شمردن، خفیف پنداشتن.
۲. آسان گرفتن.
۳. سستی و سهل انگاری.
۲. آسان گرفتن.
۳. سستی و سهل انگاری.
پیشنهاد کاربران
سبک شمردن. . .
کلمات دیگر: