کلمه جو
صفحه اصلی

وقت شناسی

فارسی به انگلیسی

punctuality, savoir-faire

punctuality


مترادف و متضاد

punctuality (اسم)
دقت، وقت شناسی، دقت بسیار، توجه به جزئیات

horology (اسم)
ساعت سازی، فن و هنر وقت سنجی، وقت شناسی

فرهنگ فارسی

۱- شناساسی زمان و موقع هر کار موقع شناسی . ۲- علم بساعات و فصول و از منه . ۳ - نجوم ستاره شناسی . ۴ - غنیمت شمردن دم ابن الوقتی .

لغت نامه دهخدا

وقت شناسی. [ وَ ش ِ ] ( حامص مرکب ) شناسائی زمان و موقع هر کار. موقعشناسی. || علم به ساعات و فصول و ازمنه. وقت شناسی یکی از مقدمات نمازاست. رجوع به کتب فقهی شود. || نجوم. ستاره شناسی. || غنیمت شمردن دم. ابن الوقتی.

دانشنامه عمومی

وقت شناسی توانایی تمام کردن کار یا انجام وظیفه، در زمان یا پیش از زمان تعیین شده برای آن کار است.
آداب
دم غنیمت شمری
«وقت شناس» در ادبیات فارسی به معنی وقت شناسنده، موقع شناس، کسی که زمان و موقع هر کاری را می شناسد و مقابل وقت ناشناس و وقت نشناس آمده است:
به سمع خواجه رسان ای ندیم وقت شناسبه خلوتی که در او اجنبی صبا باشد(حافظ)
به ستاره شناس، دانشمند هیأت و کسی که دم را غنیمت داند (ابن الوقت یا بندۀ دم) هم وقت شناس گفته شده است:


کلمات دیگر: