کلمه جو
صفحه اصلی

تملق گفتن

فارسی به انگلیسی

court, fawn, flatter, toady

فارسی به عربی

ظبی

مترادف و متضاد

flatter (فعل)
چاپلوسی کردن، تملق گفتن از، خوشامد گویی کردن، خوشامد گفتن، تملق گفتن

fawn (فعل)
بچه زاییدن، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن

sweet-talk (فعل)
چاپلوسی کردن، ریشخند کردن، تملق گفتن

فرهنگ فارسی

خوش آمد گویی . مدح گفتن

لغت نامه دهخدا

تملق گفتن. [ ت َ م َل ْ ل ُ گ ُ ت َ ]( مص مرکب ) خوش آمد گویی. مدح گفتن. تصلف. گفتن محاسنی که در سجیه طرف مقابل نباشد. رجوع به تملق شود.


کلمات دیگر: