کلمه جو
صفحه اصلی

وکیل شدن

مترادف و متضاد

surrogate (فعل)
جانشین شدن، قائم مقام شدن، وکیل شدن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - از طرف کسی نماینده شدن . ۲ - بوکالت ( دادگستر یامجلس ) انتخاب شدن .

لغت نامه دهخدا

وکیل شدن. [ وَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) از طرف کسی نماینده شدن. || به وکالت مجلس شورای ملی ( اسلامی ) انتخاب شدن. || به وکالت دادگستری رسیدن.


کلمات دیگر: