کلمه جو
صفحه اصلی

برگدار

فارسی به انگلیسی

bearing leaves, foliate

فارسی به عربی

محاط بالاشجار

مترادف و متضاد

foliaceous (صفت)
پولکی، برگ مانند، برگه دار، برگی، برگ دار

foliate (صفت)
برگ مانند، برگ دار، ورقه شده

leafy (صفت)
برگ دار، پر برگ

foliated (صفت)
برگ دار، ورقه شده

leaved (صفت)
برگ دار، پر برگ، شبیه برگ

فرهنگ فارسی

( اسم ) دارای برگ برگ دهنده( درخت ) .

لغت نامه دهخدا

برگدار. [ ب َ ] ( نف مرکب ) برگ دارنده. دارای برگ. برگ دهنده. برگ بارآورنده. ( ناظم الاطباء ).
- برگدار ساختن ؛ با برگ پوشاندن. ( ناظم الاطباء ).
- برگدار شدن ؛ پربرگ شدن. ( ناظم الاطباء ). دارای برگ گشتن.


کلمات دیگر: