کلمه جو
صفحه اصلی

برگ دادن

فارسی به انگلیسی

leaf


فارسی به عربی

اجازة

مترادف و متضاد

foliation (اسم)
برگ دادن، برگ شماری، برگ سازی

leave (فعل)
رها کردن، ترک کردن، گذاشتن، شدن، عازم شدن، رفتن، عزیمت کردن، ول کردن، دست کشیدن از، برگ دادن، رهسپار شدن، باقی گذاردن، متارکه کردن

leaf (فعل)
جوانه زدن، برگ دادن، ورق زدن

foliate (فعل)
ورقه ورقه شدن، برگ برگ شدن، برگ دادن


کلمات دیگر: