کلمه جو
صفحه اصلی

نگهبانی دادن

مترادف و متضاد

watch (فعل)
پاییدن، پاسداری کردن، مواظب بودن، مراقبت کردن، بر کسی نظارت کردن، نگهبانی دادن، نگهبان بودن


کلمات دیگر: