کلمه جو
صفحه اصلی

استثمار کردن

فارسی به انگلیسی

to exploit (unfairly)


exploit


exploit, to exploit (unfairly)

فارسی به عربی

ماثرة

مترادف و متضاد

exploit (فعل)
بکار انداختن، بکار بردن، استخراج کردن، استثمار کردن، بهره برداری کردن از

پیشنهاد کاربران

تسلط یافتن بر کسی برای بهره جستن از دسترنج او.
بهره کشى کردن.
در مباحث اقتصادی و اجتماعی به معنای استفاده و بهره بردن از کار کسی دیگر است.
کسی را بندۀ خود کردن.
بهره کشی ناعادلانه از عمل، کار و دسترنج کسی.


کلمات دیگر: