عبارت است از آنکه متکلم موصوف واحد را صفات متعدد بیان نماید خواه به استقلال ٠٠٠
تنسیق صفات
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تنسیق صفات. [ ت َ ق ِ ص ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عبارت است از آنکه متکلم موصوف واحد را صفات متعدد بیان نماید خواه به استقلال...:
خداوند بخشنده دستگیر
کریم خطابخش پوزش پذیر.
و خواه به اعتبار متعلقات...:
یاقوت لبا لعل رخا غنچه دهانا
شمشادقدا سیم برا آفت جانا.
جهانگیر شاهی عدوبند شیری
صف آرای گردی سپه کش سواری.
و عنصری گفته است :
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایه یزدان شه کشورده گیتی ستان.
و چنانکه دیگری گفته است :
زی من به سلام آمد آن شمسه عالم
آراسته و تازه و شاد و خوش و خرم
از مشک برآکنده به گرد گل بر بار
پیچ و گره و حلقجه و سلسله و خم.
و آنچه عبدالواسع جبلی گفته است :
که دارد چون تو معشوقی نگار و چابک و دلبر
بنفشه موی و نرگس چشم و لاله روی ونسرین بر؟
هم از این قبیل است و نزدیک بدین معنی صنعتی است که آنرا سیاقةالاعداد خوانند... ( المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی چ دانشگاه صص 285-286 ). و رجوع به سیاقةالاعداد و حدایق السحر و ترجمان البلاغه رادویانی شود.
خداوند بخشنده دستگیر
کریم خطابخش پوزش پذیر.
و خواه به اعتبار متعلقات...:
یاقوت لبا لعل رخا غنچه دهانا
شمشادقدا سیم برا آفت جانا.
( از آنندراج ).
در فن بدیع عبارتست از ایراد صفات متعدد متوالی برای موصوفی واحد مانند این آیت : انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاًالی اﷲ باذنه و سراجاً منیراً . ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). در فن بدیع عبارت از ذکر چیزی است با صفات پی درپی خواه ستایش شود چون گفته خدای تعالی : و هو الغفور الودود ذوالعرش المجید... و یا نکوهش چنانکه گویند: زید الفاسق الفاجر اللعین السارق. ( از تعریفات جرجانی ). آنست که شاعر چند وصف مختلف بر پی یکدیگر دارد و یک چیز را چند صفت مختلف کند چنانکه مسعودسعد گفته است :جهانگیر شاهی عدوبند شیری
صف آرای گردی سپه کش سواری.
و عنصری گفته است :
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایه یزدان شه کشورده گیتی ستان.
و چنانکه دیگری گفته است :
زی من به سلام آمد آن شمسه عالم
آراسته و تازه و شاد و خوش و خرم
از مشک برآکنده به گرد گل بر بار
پیچ و گره و حلقجه و سلسله و خم.
و آنچه عبدالواسع جبلی گفته است :
که دارد چون تو معشوقی نگار و چابک و دلبر
بنفشه موی و نرگس چشم و لاله روی ونسرین بر؟
هم از این قبیل است و نزدیک بدین معنی صنعتی است که آنرا سیاقةالاعداد خوانند... ( المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی چ دانشگاه صص 285-286 ). و رجوع به سیاقةالاعداد و حدایق السحر و ترجمان البلاغه رادویانی شود.
دانشنامه آزاد فارسی
تَنسیق صفات
(در لغت به معنای مرتب کردن صفات) در اصطلاح بدیع، پی درپی آوردن چند صفت برای یک موصوف: بربود دلم در چمنی سروِ روانی/زرّین کمری، سیم تنی، مویْ میانی/بیدادگری، کج کلهی، عربده جویی/آسیبِ دلی، رنجِ تنی، آفتِ جانی
(در لغت به معنای مرتب کردن صفات) در اصطلاح بدیع، پی درپی آوردن چند صفت برای یک موصوف: بربود دلم در چمنی سروِ روانی/زرّین کمری، سیم تنی، مویْ میانی/بیدادگری، کج کلهی، عربده جویی/آسیبِ دلی، رنجِ تنی، آفتِ جانی
wikijoo: تنسیق_صفات
کلمات دیگر: