کلمه جو
صفحه اصلی

دولت خاتون

لغت نامه دهخدا

دولت خاتون. [ دَ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چایپاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی. واقع در 13هزارگزی قره ضیاءالدین. آب آن از چشمه است. این ده را قمیش کندی بالا نیز گویند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دولت خاتون. [ دَ ل َ ] ( اِخ ) نام زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین که از امرای لر کوچک بوده و از سال تا 720 هَ.ق. امارت داشته است. ( از تاریخ مغول ص 452 ). و رجوع به تاریخ گزیده ص 557 و مجمل التواریخ گلستانه ص 352 شود.

دولت خاتون . [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چایپاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی . واقع در 13هزارگزی قره ضیاءالدین . آب آن از چشمه است . این ده را قمیش کندی بالا نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


دولت خاتون . [ دَ ل َ ] (اِخ ) نام زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین که از امرای لر کوچک بوده و از سال تا 720 هَ .ق . امارت داشته است . (از تاریخ مغول ص 452). و رجوع به تاریخ گزیده ص 557 و مجمل التواریخ گلستانه ص 352 شود.


دانشنامه عمومی

دولت خاتون (ترکی استانبولی: Devlet Hatun; در حدود (?) – ۲۳ ژانویه ۱۴۱۴ ) با نام کامل تاج الخواتین دولت بنت عبدالله دوازدهمین همسر بایزید یکم سلطان عثمانی و والده خاتون محمد یکم بود.

دانشنامه آزاد فارسی

دولت خاتون (۷۱۶ـ۷۲۰)
از فرمانروایان و سیزدهمین اتابک از اتابکان لُر کوچک. دختر بدرالدین مسعود بن فلک الدین حسن و زوجۀ عزالدین محمد، دوازدهمین اتابک لر کوچک بود و پس از درگذشت همسر به جانشینی وی انتخاب شد. قدرتش چندان استوار نبود و مغولان و مأموران مالیاتی عرصه را بر مردم لرستان تنگ کردند. از این رو، دولت خاتون به سبب ناتوانی و برای حفظ قلمرو لرستان از چپاول مغولان، ادارۀ لرستان را به برادرش، ملک عزالدین حسین، سپرد.


کلمات دیگر: