گیاه بالند
متروح
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
متروح.[ م ُ ت َ رَوْ وِ ] ( ع ص ) گیاه بالنده. ( آنندراج ). گیاهی که می بالد و بلند می شود. ( ناظم الاطباء ). || آن که به مروحه باد کند. ( آنندراج ). || کسی که با بادزن باد می زند. ( ناظم الاطباء ). || آبی که بوی چیزی گیرد از جهت قرب. ( آنندراج ). آبی که از جهت نزدیکی به چیزی بوی آن را گیرد. ( ناظم الاطباء ). || درخت دوباره برگ آورنده. ( از منتهی الارب ). درختی که دوباره برگ می آورد. ( ناظم الاطباء ). || کسی که در شبانگاه میرود. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به تروح شود.
پیشنهاد کاربران
یعنی جسدی که احکام روح بر آن جاری شده است.
به بدن شهید � جسد متروح� است
به بدن شهید � جسد متروح� است
کلمات دیگر: