کلانسال
همل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
همل. [ هََ ] ( ع مص ) بر سر خود به چرا گذاشته شدن شتران بی راعی. || روان گردیدن اشک چشم کسی. || پیوسته باریدن آسمان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
همل. [ هََ م َ] ( ع اِ ) پوست برکنده از درخت خرما. || آب روان که او را بازدارنده نباشد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || اشتری که روز و شب بی راعی به چرا گذاشته شود. ( از اقرب الموارد ). || ج ِ هامل. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
همل. [ هَِ ] ( ع اِ ) گلیم سطبر که اعراب پوشند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || خیمه کهنه پشمینه. ( منتهی الارب ). پاره. ( از اقرب الموارد ). || جامه درپی کرده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
همل. [ هََ م َل ل ] ( ع اِ ) خانه کوچک. ( از اقرب الموارد ).
همل. [ هَِ م ِل ل ] ( ع ص ) کلانسال. ( از اقرب الموارد ).
همل. [ هََ م َ] ( ع اِ ) پوست برکنده از درخت خرما. || آب روان که او را بازدارنده نباشد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || اشتری که روز و شب بی راعی به چرا گذاشته شود. ( از اقرب الموارد ). || ج ِ هامل. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
همل. [ هَِ ] ( ع اِ ) گلیم سطبر که اعراب پوشند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || خیمه کهنه پشمینه. ( منتهی الارب ). پاره. ( از اقرب الموارد ). || جامه درپی کرده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
همل. [ هََ م َل ل ] ( ع اِ ) خانه کوچک. ( از اقرب الموارد ).
همل. [ هَِ م ِل ل ] ( ع ص ) کلانسال. ( از اقرب الموارد ).
همل . [ هََ ] (ع مص ) بر سر خود به چرا گذاشته شدن شتران بی راعی . || روان گردیدن اشک چشم کسی . || پیوسته باریدن آسمان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
همل . [ هََ م َ] (ع اِ) پوست برکنده از درخت خرما. || آب روان که او را بازدارنده نباشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اشتری که روز و شب بی راعی به چرا گذاشته شود. (از اقرب الموارد). || ج ِ هامل . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
همل . [ هََ م َل ل ] (ع اِ) خانه ٔ کوچک . (از اقرب الموارد).
همل . [ هَِ ] (ع اِ) گلیم سطبر که اعراب پوشند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خیمه ٔ کهنه ٔ پشمینه . (منتهی الارب ). پاره . (از اقرب الموارد). || جامه ٔ درپی کرده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
همل . [ هَِ م ِل ل ] (ع ص ) کلانسال . (از اقرب الموارد).
دانشنامه عمومی
همل (دهانه). همل (دهانه) یک دهانه برخوردی در ماه است.
این دهانه ۲۴ دهانه اقماری دارد.
این دهانه ۲۴ دهانه اقماری دارد.
wiki: همل (دهانه)
پیشنهاد کاربران
Hammal همل یکی از قهرمانان بلوچستان است که علیه پرتغالی ها جنگیده است و در همین راه جانش را از دست داده
کلمات دیگر: