کلمه جو
صفحه اصلی

روی صحنه ی نمایش ظاهر شدن

مترادف و متضاد

play (فعل)
بازی کردن، زدن، تفریح کردن، نواختن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه ی نمایش ظاهر شدن


کلمات دیگر: