خوش خطی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خط، طرز نوشتن، خوش خطی
فرهنگ فارسی
خوش خط بودن .
خوشنویسی خط نیکو داشتن
خوشنویسی خط نیکو داشتن
لغت نامه دهخدا
خوشخطی. [ خوَش ْ /خُش ْ خ َطْ طی / خ َ ] ( حامص مرکب ) خوشنویسی. خط نیکوداشتن. || زیبایی. خوش صورتی :
دبدبه خوشخطیم شد بلند
زلزله در گور عماد افکند.
دبدبه خوشخطیم شد بلند
زلزله در گور عماد افکند.
( یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: