کله شقی
فارسی به انگلیسی
obstinacy
obstreperousness, recalcitrance, wrongheadedness
مترادف و متضاد
سرکشی، تمرد، سر سختی، کله شقی، جواب رد
سرکشی، تمرد، سر سختی، کله شقی، جواب رد
فرهنگ فارسی
۱ - یک دندگی استبداد ۲ - لجاجت .
لغت نامه دهخدا
کله شقی. [ ک َل ْ ل َ / ل ِش َق ْ قی ] ( حامص مرکب ) یک دندگی. استبداد. ( فرهنگ فارسی معین ). صفت و چگونگی کله شق. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || لجاجت. ( فرهنگ فارسی معین ). مقاومت بی ادبانه نسبت به بزرگتر یا قوی تر از خود. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کله شق شود.
کلمات دیگر: