کلمه جو
صفحه اصلی

پهن نشستن

مترادف و متضاد

grabble (فعل)
با دست ماهی گرفتن، کورمالی کردن، پهن نشستن، با دست پی چیزی گشتن

sprawl (فعل)
پهن نشستن، گشاد نشستن، هرزه روییدن، بی پروا دراز کشیدن یا نشستن، بطور غیر منظم پخش شدن


کلمات دیگر: