<div class="boxBd boxLtr"><l w="millrace">millrace</l></div>

فارسی به انگلیسی

<div class="boxBd"><div class="boxLtr"><l w="flume">flume</l> <span class="meanType">(اسم)</span></div><div>قنات، مجرا، کاریز، ناودان، دره تنگ، جوی اسیاب</div><hr><div class="boxLtr"><l w="millrace">millrace</l> <span class="meanType">(اسم)</span></div><div>جوی اسیاب، اب اسیاب</div></div>

flume (اسم) قنات، مجرا، کاریز، ناودان، دره تنگ، جوی اسیاب millrace (اسم) جوی اسیاب، اب اسیاب

مترادف و متضاد

<div class="boxBd"><b>( جوی آسیاب )</b> جوی آسیاب. [ ی ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنه آن 740 تن. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات ، چغندر، پنبه و شغل اهالی زراعت ، گله داری ، صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه اتومبیل رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).</div>

( جوی آسیاب ) جوی آسیاب. [ ی ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنه آن 740 تن. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات ، چغندر، پنبه و شغل اهالی زراعت ، گله داری ، صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه اتومبیل رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd"><b>( جوی آسیاب )</b> دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد .</div>

( جوی آسیاب ) دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد .

جوی اسیاب

فارسی به انگلیسی

مترادف و متضاد

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا