کلمه جو
صفحه اصلی

تسهیم کردن

فارسی به انگلیسی

allot, split

مترادف و متضاد

share (فعل)
بخش کردن، سهم بردن، تسهیم کردن، قیچی کردن

portion (فعل)
بخشیدن، سهم بندی کردن، تسهیم کردن

whack (فعل)
زدن، محکم زدن، تسهیم کردن، ضربت سخت زدن، صدای کتک زدن

whack up (فعل)
قسمت کردن، تسهیم کردن، تقسیم به سهام کردن


کلمات دیگر: