شیشه سازی
فارسی به انگلیسی
glass manufacture
glass blowing
مترادف و متضاد
شیشه الات، بلور الات، شیشه سازی
شیشه سازی، تبدیل به شیشه
فرهنگ فارسی
عمل و شغل شیشه ساز شیشه گر .
لغت نامه دهخدا
شیشه سازی. [ شی ش َ / ش ِ ] ( حامص مرکب ) صنعت و حرفه شیشه ساز. عمل ساختن شیشه. ( یادداشت مؤلف ) :
سختی ازبهر عدو دارم چو نرمی بهر دوست
شیشه سازی می کنم گاهی گهی آهنگری.
|| ( اِ مرکب ) کارخانه ای که در آن شیشه سازند. ( یادداشت مؤلف ).
سختی ازبهر عدو دارم چو نرمی بهر دوست
شیشه سازی می کنم گاهی گهی آهنگری.
واله هروی.
رجوع به شیشه ساز شود.|| ( اِ مرکب ) کارخانه ای که در آن شیشه سازند. ( یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: