کلمه جو
صفحه اصلی

دمیر

فارسی به انگلیسی

lapstone

فرهنگ اسم ها

اسم: دمیر (پسر) (ترکی) (تلفظ: demir) (فارسی: دمیر) (انگلیسی: demir)
معنی: محکم، قدرتمند، استوار

دانشنامه عمومی

دمیر، روستایی از توابع بخش جازموریان شهرستان رودبار جنوب در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان جازموریان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۵ نفر (۶خانوار) بوده است.

فلز آهن


پیشنهاد کاربران

استوار، مستحکم؛ آهن

دمیر در زبان ترکی آذری به معنی فلز و آهن است دمیر اغلو یعنی فرزند آهن در اصطلاح ترکی به معنی محکم و مقاوم هم آمده است.

راستش اسم دوست پسرم دمیر
دمیر به ترکیه ای یعنی محکم ، قدرتمند ، استوار
مان یه دختر ترکی ای هستم که فارسی یاد گرفتم
دمیرم امید وارم این نوشته رو ببینی
Ben seni �ok seviur�m demir
Sini arkadeşi
😘😘😘😘😘😘


دمیر اسمی استانبولی است که این اسم در سریال لروکس به کار رفته است.
دمیر در این فیلم نقش مردی غمگین و عاشق دختری به نام لروکس را دارد. دمیر و لروکس مجبور می شوند وقتی هم را نمی شناختند در یک خونه زندگی کنند و این طوری عاشق هم می شوند و کلی ماجرا پشت سر می گذارند

دمیر نام پسرانه ترکی به معنی آهن

ریشه یابی واژه #بام #دام #دما #دم #دامغا #تمام #دماغ #دم #بازدم #دمیر ✅

این واژگان همگی از فعل دامماق به معنی چکیدن هستند.
دام در معنی واقعی حد و سر حد است
سو یره دامیر
آب به زمین میچکد
دامماق به معنی اینکه آب در حد و نهایت تمام شدگی قرار دارد.

واژه ی دام در اصل به معنی تله و حد است.
که در ترکی به سقف دام گویند که حد و اوج خانه است. ⭕️
واژه دامغا به معنی مهر هم چنین است که به حیوانات یا هر چیزی دامغا میزدند که دفعه ی بعد نمایان شوند شناخته شوند در واقع دامی بوده که نمایانگر بوده . ❇️

این واژه در مغولی هم موجود است
دمله مک در معنی خود به معنی به حد و سر حد رسیدن است 🛑
پس در بدین صورت واژه ی دما ( داما ) واژه ای ترکیست که به حد هوا اشاره دارد.
واژه داماق هم به معنی حوصله و سقف دهان و واژه ی دماغ در فارسی هم ترکی هستند. ♦️
واژگان دم و بازدم هم از دم کردن آب به نفس اطلاق شده و منشا ترکی دارند.

واژه دمیر هم از این بن درست شده که به اوج و حد استحکام آن وابسته است.

حتی واژه ی دزدیده شده تمام در عربی کاملا ترکیست که بر وزن عربی آمده ( از فعل دامماق - دامام ) در اشکال دگر به صورت تام - tam توم - t�m مورد استفاده واقع میشود.
تامام اولدو
به حد و سرحد رسید
دام ام ( پسوند اسم ساز همانند یاشاماق یاشام )

واژه ی تامو به معنی جهنم و فعل تامدیرماق هم از این بن درست شده اند که تامو اشاره به جایگاه و به حد رسیدن انسان در دنیایی دگر است و فعل تامدیرماق به اوج حرارت رساندن است.


کلمات دیگر: