دلخوش
فارسی به انگلیسی
happy, contented
light
فرهنگ اسم ها
اسم: دلخوش (دختر) (فارسی) (تلفظ: del khoš) (فارسی: دلخوش) (انگلیسی: del khosh)
معنی: مسرور، شادمان، خرم، شاد، خوشحال، راضی، ( به مجاز ) شادمان و خرسند، ( در قدیم ) با شادمانی و خرسندی
معنی: مسرور، شادمان، خرم، شاد، خوشحال، راضی، ( به مجاز ) شادمان و خرسند، ( در قدیم ) با شادمانی و خرسندی
(تلفظ: del xoš) (به مجاز) شادمان و خرسند ؛ (در قدیم) با شادمانی و خرسندی .
مترادف و متضاد
شاد، دلخوش، زنده روح
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - خوشحال شادمان مسرور . ۲ - راضی .
لغت نامه دهخدا
دلخوش. [ دِخوَش / خُش ] ( ص مرکب ) خوشدل. مسرور. شادمان. ( آنندراج ). خرم. ( ناظم الاطباء ). شاد. خوشحال :
نپیچد شه از مردمی رای خویش
فرستدش دلخوش سر جای خویش.
سوی خانه دلخوش فرستادشان.
چنان کن کز تو دلخوش بازگردم
به دیدار تو عشرت ساز گردم.
دل مده الا به مهر دلخوشان.
دلخوش چه بوی بدانکه ناصر
مانده ست غریب و مندخانی.
تو را بینم چرا دلخوش نباشم.
که گر جان بخواهی به پیشت کشند.
که خود ز دوست مصور نمی شود آزار.
- دلخوش بودن ؛ خشنود بودن. راضی بودن. قانع بودن :
سیاهان مغرب که زنگی فشند
به صفرای آن زعفران دلخوشند.
ساده دل است آب که دلخوش رسید
وز گرهی عود بر آتش رسید.
نپیچد شه از مردمی رای خویش
فرستدش دلخوش سر جای خویش.
اسدی.
سپهبد به جان ایمنی دادشان سوی خانه دلخوش فرستادشان.
اسدی.
آنچه طعام می خواست بدو دادند و او رادلخوش روانه کردند. ( قصص الانبیاء ص 80 ).چنان کن کز تو دلخوش بازگردم
به دیدار تو عشرت ساز گردم.
نظامی.
مهر پاکان در میان جان نشان دل مده الا به مهر دلخوشان.
مولوی.
- دلخوش بودن ؛ شاد بودن. خوشحال بودن. شادمان بودن : دلخوش چه بوی بدانکه ناصر
مانده ست غریب و مندخانی.
ناصرخسرو.
چو با تو می خورم چون کش نباشم تو را بینم چرا دلخوش نباشم.
نظامی ( خسرو و شیرین ص 153 ).
رعیت ز دادت چنان دلخوشندکه گر جان بخواهی به پیشت کشند.
نظامی.
نگویمت که به آزار دوست دلخوش باش که خود ز دوست مصور نمی شود آزار.
سعدی.
|| راضی. قانع. ( آنندراج ). خشنود.- دلخوش بودن ؛ خشنود بودن. راضی بودن. قانع بودن :
سیاهان مغرب که زنگی فشند
به صفرای آن زعفران دلخوشند.
نظامی.
|| بی دشواری و تعذر و سختی : ساده دل است آب که دلخوش رسید
وز گرهی عود بر آتش رسید.
نظامی.
فرهنگ عمید
خوش دل، خوشحال، مسرور، شادمان، خشنود.
پیشنهاد کاربران
شادی - خوشجالی
خوشحال بودن
کلمات دیگر: