کلمه جو
صفحه اصلی

مه سیما

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: mah simā) (فارسی ـ عربی) (= ماه سیما) ، ← ماه سیما و ماه چهر.


اسم: مه سیما (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: mah simā) (فارسی: مَه‌سيما) (انگلیسی: mah sima)
معنی: ماه سیما، ماه چهر، ماه سیما و ماه چهر، مه ( فارسی ) + سیما ( عربی )، ماه سیما ماه سیما

فرهنگ فارسی

ماه سیما: آفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهد از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو . ( حافظ )
ماه سیما: ماهرو، ماهرخ، خوشگل وزیبامانندماه

لغت نامه دهخدا

مه سیما. [ م َه ْ ] ( ص مرکب ) ماه سیما. که دارای سیمایی چون ماه است. با سیمایی بسان ماه زیبا :
آفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهد
از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو.
حافظ.

پیشنهاد کاربران

مهسیما به معنی صورتی شبیه ماه

ماه زیبا

صورتی نورانی و زیبا شبیه ما
چهره ای مانند ماه

ماه چهره

صورت ماه

مهسیما ، مهیدا ، مهسا به هم میاد

دختری که چهره اش مانند ماه است

رخی زیبا مانند ماه

چهره ای مثل ماه


ماه رخ

ستوده شده

مه سیما
صورتی مثل ماه

صورت ماه ، دختری که چهره اش زیبا است

چهره ای همچون ماه


کلمات دیگر: