کلمه جو
صفحه اصلی

ندیمه


مترادف ندیمه : مصاحب، ملازم، همراه، همنشین

برابر پارسی : همدم، همراز، همنشین

فارسی به انگلیسی

retainer, chaperon, chaperone, maid of honor


handmaiden, retainer, chaperon, chaperone, maid of honor

فارسی به عربی

نادلة

فرهنگ اسم ها

اسم: ندیمه (دختر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: nadime) (فارسی: نَديمه) (انگلیسی: nadime)
معنی: همنشین و هم صحبت بزرگان، زن یا دختری که معمولاً با ملکه، شاهزاده ها، یا زنان بزرگ دیگر همنشین و هم صحبت هستند، مؤنث ندیم، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان

(تلفظ: nadime) (عربی) زن یا دختری که معمولاً با ملکه ، شاهزاده‌ها ، یا زنان بزرگ دیگر همنشین و هم صحبت هستند .


مترادف و متضاد

مصاحب، ملازم، همراه، همنشین


abigail (اسم)
ندیمه، مستخدمه

maid of honor (اسم)
ندیمه، ندیمه در باری، ساقدوش یا ملازم عروس

favorite (اسم)
ندیمه، خاصگی، سوگلی، عزیز دردانه

confidante (اسم)
ندیمه، زن رازدار، زن محرم اسرار

favourite (اسم)
ندیمه، خاصگی، سوگلی، عزیز دردانه

maid of honour (اسم)
ندیمه، ندیمه در باری، ساقدوش یا ملازم عروس

فرهنگ فارسی

مونث ندیم
( صفت ) مونث ندیم .

فرهنگ معین

(نَ مِ یا مَ ) [ ع . ندیمة ] (ص . ) مؤنث ندیم .

لغت نامه دهخدا

( ندیمة ) ندیمة. [ ن َ م َ ] ( ع ص ، اِ ) حریف شراب. همنشین بزرگان. ( منتهی الارب ). تأنیث ندیم. رجوع به ندیم شود. ج ، نِدام.
ندیمه. [ ن َ م َ / م ِ ] ( از ع ، ص ، اِ ) ندیمة. رجوع به ندیمة و ندیم شود. || در اصطلاح درباریان ، زنی که مصاحب و همراه و همراز ملکه یا دیگر زنان برجسته دربار است.

ندیمه . [ ن َ م َ / م ِ ] (از ع ، ص ، اِ) ندیمة. رجوع به ندیمة و ندیم شود. || در اصطلاح درباریان ، زنی که مصاحب و همراه و همراز ملکه یا دیگر زنان برجسته ٔ دربار است .


ندیمة. [ ن َ م َ ] (ع ص ، اِ) حریف شراب . همنشین بزرگان . (منتهی الارب ). تأنیث ندیم . رجوع به ندیم شود. ج ، نِدام .


فرهنگ عمید

زن یا دختری که همراه و همنشین ملکه یا دیگر زنان برجسته دربار بود.

پیشنهاد کاربران

خاصگی

مذکر ندیمه میشه ندیم


کلمات دیگر: