کلمه جو
صفحه اصلی

نذیر

فارسی به انگلیسی

Nazarite


عربی به فارسی

نشانه , فال بد , خبر بد , شگفتي , بد يمن بودن , نشان , علا مت , فال نما , شگون , گواهي دادن بر , خبردادن از , پيشگويي کردن


فرهنگ اسم ها

اسم: نذیر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: nazir) (فارسی: نَذير) (انگلیسی: nazir)
معنی: بیم دهنده، از القاب پیامبر اسلام ( ص ) برگرفته از قرآن کریم، ( در قدیم ) ترساننده، در مقابلِ بَشیر

(تلفظ: nazir) (عربی) (در اعلام) از القاب پیغمبر اکرم (ص) برگرفته از قرآن کریم ؛ (در قدیم) ترساننده ، بیم دهنده ، در مقابلِ بَشیر .


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بیم کننده ترساننده : بگوش دل مرده ونشاط پژمرده فروخوانده ونذیرشیب دامن جیب به روگرفته ۲ - ترساننده بحق جمع :نذر۳ - یکی ازالقاب محمدص بن عبدالله
محمد نذیر از پارسی گویان لکهنوی هندوستان است .

فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . ] (ص . ) ترساننده ، بیم دهنده .

لغت نامه دهخدا

نذیر. [ ن َ ] (اِخ ) از جمله نام های قرآن چنانکه حق تعالی فرماید: بشیراً و نذیراً. (از نفایس الفنون ).


نذیر. [ ن َ ] (اِخ ) اسم نبی صلوات اﷲ علیه . (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). یکی از اسامی پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (غیاث اللغات ). یکی از اسمای مبارکه ٔ حضرت رسول (ص ). (از آنندراج ). یکی از القاب پیغمبر اسلام است که مردم را از عذاب خدا می ترسانید. (فرهنگ نظام ) :
مگرت وقت رفتن است چنانک
پیش از این گفت آن بشیر نذیر.

ناصرخسرو.


نام پیغمبر بشیر است و نذیر اندر نبی
تو نئی پیغمبر ولیکن بشیری و نذیر.

سوزنی .


فرستاد لشکر بشیر نذیر
گرفتند جمعی از ایشان اسیر.

سعدی .



نذیر. [ ن َ ] (اِخ ) محمد طبیب ، متخلص به نذیر. از پارسی گویان خیرآباد هندوستان است . او راست :
چون غنچه به رخ نقاب بستی
صد خار به سینه ام شکستی
اقلیم دلم تمام بگرفت
زلف تو، زهی درازدستی
کشتی چو مرا به جورباری
از سرزنش رقیب رستی .
رجوع به صبح گلشن ص 514 و قاموس الاعلام ج 6 شود.


نذیر. [ ن َ ] (اِخ ) محمد نذیر. از پارسی گویان لکهنوی هندوستان است .این ابیات را مؤلف صبح گلشن به نام او ثبت کرده :
حیف بر طالع واژون که شباب آمد و رفت
دولتی بود که در عالم خواب آمد و رفت
واقف از لذت او هیچ نگشتیم نذیر
بر سر آب به اندازه حباب آمد و رفت .
رجوع به صبح گلشن ص 515 و قاموس الاعلام ج 6 شود.


نذیر. [ ن َ ] (ع اِمص ) بیم . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98) (ناظم الاطباء). ترس . (از ناظم الاطباء). اسم است به معنی انذار. (از اقرب الموارد). || (ص ) بیم کرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ترساننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ). بیم کننده . (دهار) (السامی ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98). ترساننده و خبرآورنده که تریر نیز گویند. (ناظم الاطباء). مقابل بشیر. (فرهنگ نظام ). منذر. (اقرب الموارد) (المنجد). ج ، نُذُر :
دشمنْت را همیشه نذیر است بخت بد
از بخت بد بتر نبود مرد را نذیر.

منوچهری .


|| پیغمبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رسول . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
زی پیل و شیر و اشتر کایشان قوی ترند
ایزد بشیر چون نفرستاد و نه نذیر.

ناصرخسرو.


ما به عکس آن ز غیر حق خبیر
بی خبر از حق و از چندین نذیر.

مولوی .


|| (اِ) آواز کمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) . || پیری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). شیب . (اقرب الموارد) (المنجد). || (مص ) بیم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انذار. نذر. نذیر هم مصدر غیرقیاسی از باب افعال است . رجوع به انذار و نذر شود.

نذیر. [ ن َ ] ( ع اِمص ) بیم. ( ترجمان علامه جرجانی ص 98 ) ( ناظم الاطباء ). ترس. ( از ناظم الاطباء ). اسم است به معنی انذار. ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) بیم کرده شده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ترساننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( فرهنگ نظام ). بیم کننده. ( دهار ) ( السامی ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 98 ). ترساننده و خبرآورنده که تریر نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). مقابل بشیر. ( فرهنگ نظام ). منذر. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). ج ، نُذُر :
دشمنْت را همیشه نذیر است بخت بد
از بخت بد بتر نبود مرد را نذیر.
منوچهری.
|| پیغمبر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رسول. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) :
زی پیل و شیر و اشتر کایشان قوی ترند
ایزد بشیر چون نفرستاد و نه نذیر.
ناصرخسرو.
ما به عکس آن ز غیر حق خبیر
بی خبر از حق و از چندین نذیر.
مولوی.
|| ( اِ ) آواز کمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || پیری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). شیب. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( مص ) بیم کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). انذار. نذر. نذیر هم مصدر غیرقیاسی از باب افعال است. رجوع به انذار و نذر شود.

نذیر. [ ن َ ] ( اِخ ) اسم نبی صلوات اﷲ علیه. ( مهذب الاسماء ) ( از منتهی الارب ). یکی از اسامی پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم. ( غیاث اللغات ). یکی از اسمای مبارکه حضرت رسول ( ص ). ( از آنندراج ). یکی از القاب پیغمبر اسلام است که مردم را از عذاب خدا می ترسانید. ( فرهنگ نظام ) :
مگرت وقت رفتن است چنانک
پیش از این گفت آن بشیر نذیر.
ناصرخسرو.
نام پیغمبر بشیر است و نذیر اندر نبی
تو نئی پیغمبر ولیکن بشیری و نذیر.
سوزنی.
فرستاد لشکر بشیر نذیر
گرفتند جمعی از ایشان اسیر.
سعدی.

نذیر. [ ن َ ] ( اِخ ) از جمله نام های قرآن چنانکه حق تعالی فرماید: بشیراً و نذیراً. ( از نفایس الفنون ).

نذیر. [ ن َ ] ( اِخ ) محمد طبیب ، متخلص به نذیر. از پارسی گویان خیرآباد هندوستان است. او راست :

فرهنگ عمید

ترساننده، بیم دهنده.

دانشنامه عمومی

نذیر (عبری: נזיר) قولی داوطلبانه است که که در کتاب مقدس کتاب اعداد ۶:۱-۲۱ ذکر شده است. نذیر در لغت به معنی جداشده است. این قول نیاز دارد که مرد یا زن:
از شراب، سرکه شراب، انگور، کشمش، و مشروبات الکلی دوری کند.
موهای خود را کوتاه نکند و اجازه دهد که موهایش بلند شود.
خود را با تماس با جسد یا قبر نجس نکند.
بعد از اینکه فرد این اعمال را به مدتی انجام داد باید در میکوه غسل کرده و سه قربانی تقدیم کند: یک گوسفند به عنوان قربانی سوخته، یک گوسفند ماده به عنوان کفاره گناهان و یک قوچ به عنوان پیشکش صلح. به همراه پیشکش صلح، یک ظرف نان بدون مخمر، دانه های مغزی و پیشکشهای نوشیدنی وجود دارد. در این زمان فرد سر خود را در حیاط بیرونی معبد می تراشید و موهای بریده شده را بر روی آتش قربانی سوخته قرار می داد. معروفترین فرد نذیر در کتاب مقدس سمسون است که بر اساس داستان موهای وی منبع قدرتش بود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] «نذیر» یکی از اسامی و صفات قرآن است: «بَشِیرًا وَنَذِیرًا...»؛ بشارتگر و هشداردهنده است. (سوره فصلت/4)
«نذیر» به معنای آگاهی دادن از پیامدهای ناگوار کاری و چیزی به منظور بازداشتن از انجام آن است.
قرآن چون خبرهای ترس آور برای اهل کفر و عصیان دارد و در صدد بیان چیزی است که برای انسان عاقبت بدی دارد و می خواهد بندگان را از ارتکاب آن ها برحذر دارد، «نذیر» دانسته شده است.

[ویکی الکتاب] معنی نَذِیرٌ: بیم دهنده - ترساننده - پیامبر
معنی نُذُر: هشدارها - بیم دهندگان - رسولان (جمع نذیر)
معنی مُحَمَّدٌ: نام مبارک پیامبر گرامی اسلام ، آخرین و برترین پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلّم به معنی ستوده شده (- از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدند : چرا به نام احمد و محمد و بشیر و نذیر نامیده شدید . فرمود : اما "محمّد" نامیده شدم ، بدین جهت که من در ...
معنی یَتَأَخَّرَ: که تأخیر پیدا کند - که عقب بیفتد (منظور از تقدم ،در عبارت "إِنَّهَا لَإِحْدَی ﭐلْکُبَرِ نَذِیراً لِّلْبَشَرِ لِمَن شَاءَ مِنکُمْ أَن یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ " پیروی کردن از حق است که مصداق خارجیش ایمان و اطاعت است ، و منظور از تاخر ، پیروی نکردن...
ریشه کلمه:
نذر (۱۳۰ بار)

[ویکی فقه] نذیر (قرآن). نذیر یکی از اوصاف قرآن می باشد.
«نذیر» یکی از اسامی و صفات قرآن است: «بَشِیرًا وَنَذِیرًا...»؛ "بشارتگر و هشدار دهنده است".
تعریف
«نذیر» به معنای آگاهی دادن از پیامدهای ناگوار کاری و چیزی، به منظور بازداشتن از انجام آن است.
دلیل
قرآن چون خبرهای ترس آور برای اهل کفر و عصیان دارد و در صدد بیان چیزی است که برای انسان عاقبت بدی دارد، و می خواهد بندگان را از ارتکاب آن ها برحذر دارد « نذیر » دانسته شده است.

پیشنهاد کاربران

معلومات

کسی معنیه بشیر رو میدونه
تو اینترنت زدم برام بشری میاد
من بشیر رو میخوام
تو قرآنه
ولی من چن بار قرآن خوندم پیداش نکردم
ممنون میشم بهم بگید

- نذیر: ترساننده از عذاب دوزخ
- نظیر : مثل و مانند

هشدار دهنده

اونی که معنی بشیر رو میخواست، بشیر یعنی بشارت دهنده


کلمات دیگر: