کلمه جو
صفحه اصلی

کاران

فرهنگ اسم ها

اسم: کاران (پسر) (فارسی) (تلفظ: karaan) (فارسی: کاران) (انگلیسی: karaan)
معنی: اهل کار

فرهنگ فارسی

یکی از باغهای چهار گانه مشهور اصفهان در قدیم که در کنار زاینده رود قرار داشت: [ گر چه صد رودست در چشمم مدام زنده رود و باغ کاران یاد باد . ] ( حافظ . ۷۱ )
در حال کاشتن در حال کشتن

لغت نامه دهخدا

کاران. ( نف ) در حال کاشتن. در حال کشتن. در ترکیب آید. || کارندگان. در ترکیب : کشتکاران ، بذرکاران.

کاران. ( اِخ ) یکی از باغهای چهارگانه معروف اصفهان در قدیم ، برکنار زاینده رود :
مرا هوای تماشای باغ کاران است
که پیش اهل خرد خوشترین کار آن است
برای جرعه آب حیاتش اسکندر
چه سالهاست که سرگشته و پریشان است
بزیر سایه طوبی وش صنوبر او
میان صحن چمن خوابگاه رضوان است.
نهاد قصر فلک پیکرش میانه آن
نشستگاه مه و آفتاب رخشان است.
حسین بن محمد آوی ( ترجمه محاسن اصفهان مافروخی ص 28 ).
آب حیوان است گویی پیش بستان ارم
زندرود او که دارد باغ کاران برکران.
سعدالدین سعید هروی در وصف اصفهان ( ترجمه محاسن اصفهان ص 30 ).
برد گلزار تو ز چرخ کلاه
رفت آب ارم ز آتشگاه
هرکه اکنون بباغ کارانست
گو نگه دار جا که کار آنست.
خجندی ( از ترجمه محاسن اصفهان ص 105 ).
گرچه صد رود است در چشمم مدام
زنده رود باغ کاران یاد باد.
حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 71 ).

کاران. ( اِخ ) ( گردنه ) رجوع به گردنه کاران شود.

کاران . (اِخ ) (گردنه ) رجوع به گردنه ٔ کاران شود.


کاران . (اِخ ) یکی از باغهای چهارگانه ٔ معروف اصفهان در قدیم ، برکنار زاینده رود :
مرا هوای تماشای باغ کاران است
که پیش اهل خرد خوشترین کار آن است
برای جرعه ٔ آب حیاتش اسکندر
چه سالهاست که سرگشته و پریشان است
بزیر سایه ٔ طوبی وش صنوبر او
میان صحن چمن خوابگاه رضوان است .
نهاد قصر فلک پیکرش میانه ٔ آن
نشستگاه مه و آفتاب رخشان است .
حسین بن محمد آوی (ترجمه ٔ محاسن اصفهان مافروخی ص 28).
آب حیوان است گویی پیش بستان ارم
زندرود او که دارد باغ کاران برکران .
سعدالدین سعید هروی در وصف اصفهان (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 30).
برد گلزار تو ز چرخ کلاه
رفت آب ارم ز آتشگاه
هرکه اکنون بباغ کارانست
گو نگه دار جا که کار آنست .

خجندی (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 105).


گرچه صد رود است در چشمم مدام
زنده رود باغ کاران یاد باد.

حافظ (دیوان چ قزوینی ص 71).



کاران . (نف ) در حال کاشتن . در حال کشتن . در ترکیب آید. || کارندگان . در ترکیب : کشتکاران ، بذرکاران .


دانشنامه عمومی

در سده های آغازین اسلامی، منطقه ای با نام «کُران» یا «کاران» یا «کاریان» به عنوان آخرین ایستگاه کاروان های بازرگانی به سمت «سیراف» معرفی شده است. محل این منطقه جایی در استان بوشهر ایران است. جغرافی نویسان مسلمان تا سده ششم هجری از این توقفگاه یادکرده اند و در متون تاریخی نیز گاه به گاه از آن نامی برده شده است. محل دقیق «کُران» تاکنون بر ما ناآشکار مانده بود. پژوهشگران درون و برونمرزی که پیرامون «سیراف» و بازرگانی دریاییِ آن، نوشتارهای پرشماری به چاپ رسانده اند، تنها به یادکرد نام این منطقة مهم بسنده نموده اند. در پی پژوهش میدانی بازمانده های چند نیایشگاه دورة اشکانی و ساسانی در منطقة یافت شده است.«کُران» به عنوان پس کرانه «سیراف» موقعیت مهمی در بازرگانی دریاییِ ایران داشته و در طول تاریخ، نشیب و فرازهای بسیاری به خود دیده است.
نوشتار: یافته هایی نو از یک شهر باستانی اشکانی – ساسانی در پس کرانه خلیج فارس، محمدباقر وثوقی- استادیار دانشگاه تهران


کلمات دیگر: