کلمه جو
صفحه اصلی

رامیاد

فرهنگ اسم ها

اسم: رامیاد (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rāmyād) (فارسی: رامياد) (انگلیسی: ramyad)
معنی: مطیع، بنده و دوستدار اهورامزدا، از واژه های ایران باستان به معنی بنده و دوستدار اهورامزدا، زامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم

(تلفظ: rāmyād) مطیع ؛ از واژه‌های ایران باستان به معنی بنده و دوستدار اهورامزدا .


فرهنگ فارسی

زامیاد . این لغت در فرهنگ شعوری با کلم. رامناد نام روز بیست و هشتم از ماههای پارسی معنی شده که ملسما تصحیف زامیاد است .

لغت نامه دهخدا

رامیاد. ( ص ) مطیع و منقاد. ( از شعوری ج 2 ورق 4 ). ولی در فرهنگهای دیگر که در کتابخانه لغتنامه موجود است چنین واژه ای باین معنی دیده نشد.

رامیاد. ( اِ ) زامیاد. این لغت در فرهنگ شعوری با کلمه رامناد نام روز بیست وهشتم از ماههای پارسی معنی شده که مسلماً تصحیف زامیاد است. رجوع به زامیاد در همین لغت نامه شود.

رامیاد. (اِ) زامیاد. این لغت در فرهنگ شعوری با کلمه ٔ رامناد نام روز بیست وهشتم از ماههای پارسی معنی شده که مسلماً تصحیف زامیاد است . رجوع به زامیاد در همین لغت نامه شود.


رامیاد. (ص ) مطیع و منقاد. (از شعوری ج 2 ورق 4). ولی در فرهنگهای دیگر که در کتابخانه ٔ لغتنامه موجود است چنین واژه ای باین معنی دیده نشد.


پیشنهاد کاربران

رامیاد، رامناد - واژه اوستایی - نام پسرانه
یادآوری از واژه نوروز:
نام بیست و هشتمین روز در گاهشمار اوستایی!

رام: آرام، آسوده، آسان، راحت، بی دغدغه و نگرانی

ناد: یاد! - پسوند دارندگی و همراهی اوستایی

معنی: مطیع، فرمانبردار، گوش به فرمان، حلقه به گوش -
فروتن، افتاده، سر به زیر، خاکی منش -
خوش برخورد، گُشاده رو، دوست داشتنی!



کلمات دیگر: