کلمه جو
صفحه اصلی

تبصبص

فارسی به انگلیسی

flattery, [o.s.] wagging the tail


wagging the tail, flattery, caressing, [o.s.] wagging the tail

فرهنگ فارسی

دم جنباندن، دم جنبانیدن سگ، چاپلوسی کردن
۱- ( مصدر ) گرد گشتن . ۲- دم جنبانیدن . ۳- ( اسم ) چاپلوسی تملق . جمع : تبصبصات .

فرهنگ معین

(تَ بَ صْ بُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) دم جنبانیدن . ۲ - (اِمص . ) چاپلوسی .

لغت نامه دهخدا

تبصبص.[ ت َ ب َ ب ُ ] ( ع مص ) تبصبص فلان ؛ تملق کردن وی. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). تبصبص سگ ؛ دم جنبانیدن آن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). دم جنبانیدن سگ و چاپلوسی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دم بزمین زدن و چاپلوسی کردن. ( فرهنگ نظام ). چاپلوسی کردن. ( ترجمان علامه جرجانی ) : تبصبصی میکرد و تملقی مینمود. ( سندبادنامه ص 152 ). ایشان راه تبصبص و حداقت پیش گرفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 205 ).

فرهنگ عمید

تملق، چاپلوسی.


کلمات دیگر: