میدان و عرصه
باهه
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(هِ ) ( اِ. ) تالاب ، آبگیر.
لغت نامه دهخدا
باهة. [ هََ ] (ع اِ) میدان . عرصه : باهةالدار؛ ساحتها. (المنجد).
باهة. [ هَِ / هََ ] (اِ) تالاب . آبگیر. حوض . (ناظم الاطباء). دریای شور. رود که آن را پایاب نباشد. (آنندراج ). استخر. (از فرهنگ شعوری ). || اسب قوی . زوردار. (ناظم الاطباء). اسب توانا. (آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. تالاب، آبگیر.
۲. رود.
۲. رود.
کلمات دیگر: