کلمه جو
صفحه اصلی

پخمگی

فارسی به انگلیسی

idiocy, imbecility, obtuseness, obtusity, simplicity


فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی آنکه پخمه است بی عرضگی سادگی: ( از ریختش از حالت حجب و پخمگیش ازین سماجت و تشبثاتشازین نگاههای تشن. او .... از هیچ کدام آنها خوشم نمیامد. ) ( دشتی )

فرهنگ معین

(پَ مِ ) (حامص . ) (عا. ) بی عرضگی ، سادگی .

لغت نامه دهخدا

پخمگی. [ پ َ م َ / م ِ ] ( حامص ) سادگی.حالت و چگونگی آنکه پخمه است و رجوع به پخمه شود.

فرهنگ عمید

کودنی، کم هوشی.


کلمات دیگر: