(چَ ) (ص . ) زنِ بی حیا و دشنام ده .
چغاز
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
چغاز. [ چ َ ] ( ص ) زنی را گویند که دشنام ده و سلیطه و بی حیا باشد. ( برهان ). زن بدزبان و سلیطه. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). زن دشنام ده بی حیای سلیطه را گویند. ( جهانگیری ). زن فحاش و دشنام ده و سلیطه و بی حیا. ( ناظم الاطباء ). زن بی حیای دشنام ده و سلیطه. ( فرهنگ نظام ). در تداول عامه ، زن کولی و آپاردی :
چون چغز گشت بناگوش چو سیسنبر تو
چند تازی پس این پیرزن زشت چغاز.
چون چغز گشت بناگوش چو سیسنبر تو
چند تازی پس این پیرزن زشت چغاز.
ناصرخسرو.
فرهنگ عمید
بی حیا و بدزبان: چون چغر گشت بناگوشِ چو سیسنبر تو / چند نازی پسِ این پیرزن زشت چغاز (ناصرخسرو: ۱۱۱ ).
کلمات دیگر: