کلمه جو
صفحه اصلی

بالارو

فارسی به انگلیسی

ascendant, ascendent, lift

ascendant, ascendent


فارسی به عربی

مصعد

مترادف و متضاد

lift (اسم)
سرقت، دزدی، پیشرفت، ترقی، ترفیع، بلندی، جر ثقیل، بالابری، اسانسور، بالا بر، بالارو، برخاستگی

elevator (اسم)
بالا برنده، اسانسور، بالا بر، بالارو

moving staircase (اسم)
بالارو، پله برقی، پله روان

moving stairway (اسم)
بالارو

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) بالا رونده صاعد ۲ - ( اسم ) دستگاهی که برای بالا رفتن باشکوبهای ساختمان بکار رود آسانسور

فرهنگ معین

(اِفا. ) ۱ - بالارونده . ۲ - آسانسور.

لغت نامه دهخدا

بالارو. [ رَ / رُو ] ( نف مرکب ) بالارونده. که بالا رود. صاعد. بررونده. به علو گراینده. مرتقی. و رجوع به بالارفتن شود. || ( اِ مرکب ) این کلمه بجای «آسانسور» پذیرفته شده است.دستگاهی که درون آن جای گیرند و به طبقات ساختمان برروند و فرود آیند. ( لغت مصوبه فرهنگستان ). برشو.

فرهنگ عمید

نوعی پنجره که رو به بالا باز می شده.

پیشنهاد کاربران

آسانسور


کلمات دیگر: