صفحه اصلی
پاسیده
بستن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) لمس شده مس شده ملموس .
نگاهبانی شده پاس داشته
فرهنگ معین
(دِ ) (ص مف . ) نگاهبانی شده ، پاس داشته .
لغت نامه دهخدا
پاسیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) نگاهبانی شده. پاس داشته.
فرهنگ عمید
۱. پاس داشته.
۲. نگهبانی شده.
۳. لمس شده.
کلمات دیگر: