جدکاره. [ ج َ رَ / رِ ] ( اِ ) راه ها و روشهای مختلف. ( انجمن آرا ). راههای مختلف. ( شرفنامه ٔمنیری ). رایهای مختلف بود. ( لغت اسدی ). تشاجر. اختلاف. خلاف. ( یادداشت مؤلف ). روشهای مختلف :
جهانیان را دیدم بسی ز هر مذهب
بسی بدیدم ازگونه گونه جدکاره.
شهید.
زرائی نگر کار گردد تمام
ز جدکاره گردد سراسر تباه.
( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).
جدگاره. و رجوع به جدگاره شود.