کلمه جو
صفحه اصلی

بال بال زدن

فارسی به انگلیسی

flutter


فارسی به عربی

سمک مفلطح , مضرب
( بال بال زدن(بدون پریدن ) ) ارتجاف

سمک مفلطح , مضرب


مترادف و متضاد

bat (فعل)
بال بال زدن، چشمک زدن، مژگان راتکان دادن، چوگان زدن

flutter (فعل)
بال بال زدن، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن، سراسیمه بودن، لرزاندن

flounder (فعل)
بال بال زدن، دست و پا کردن، در گل تقلا کردن

فرهنگ معین

(زَ دَ ) (مص ل . )۱ - بال های خود را با تکان های ریز و پیاپی به هم زدن . ۲ - دچار دلهره و حرکات تشنج آمیز بودن .

پیشنهاد کاربران

بالبالیدن.


کلمات دیگر: