در تداول عامه : هر چیز سست و بیدوام . هر چیز بیدوام از قبیل : کفش جوراب پارچه ظرف شکستنی و امثال اینها .
چسکی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(چُ سَ ) (ص نسب . ) بسیار کوچک و حقیر و ناقابل .
لغت نامه دهخدا
چسکی. [ چ ُ س َ ] ( ص نسبی ) در تداول عامه ، هر چیز سست و بیدوام. الکی. پفکی. پوشالی. هر چیز بیدوام از قبیل : کفش ، جوراب ، پارچه ، ظرف شکستنی و امثال اینها. || در اصطلاح عامه ، کنایه از مزاج علیل و ضعیف. مردنی. مافنگی.
دانشنامه عمومی
چُسْکی به ضم چ فارسی و سکون سین در گویش مردم استهبان استان فارس: کمی، اندکی، مقداری
کلمات دیگر: