کلمه جو
صفحه اصلی

پتواز

فارسی به انگلیسی

perch, reply, response, seat

فرهنگ فارسی

پاسخ، جواب، اجابت، قبول، پیوازهم گفته اند، بدواز، پرواز، لانه، نشمینگاه پرندگان
( اسم ) جواب پاسخ .

فرهنگ معین

(پَ ) ( اِ. ) ۱ - لانه ، نشیمنگاه پرندگان ، و آن چوب بستی باشد که برای نشستن پرندگان درست می کنند. پدواز و بتواز و پتوازه نیز گویند. ۲ - جواب ، پاسخ .

لغت نامه دهخدا

پتواز. [ پ َت ْ ] ( اِ ) بتواز. پدواز. ( رشیدی ). آده. میقعه. ( برهان ). نشیمن کبوتر و باز و دیگر پرندگان از شکاری و غیرشکاری و آن دو چوب است که به اندک فاصله از یکدیگر بر زمین فروبرند و چوب دیگر بر زبر آن دو نهند چنانکه نشستن آن جانوران را بکار آید. || مطلق آرامگاه و نشستنگاه. ( رشیدی ) :
چو از پتواز چوگان تو سرزد
هوا گیرد چو بازتیزپر، گوی.
عمید لوبکی ( از فرهنگ رشیدی ).
دریغ و درد که بختم نشد دلیل و کنون
قفس شکسته و روحم نشسته بر پتواز.
میرغروری.
و رجوع به پدواز شود.

فرهنگ عمید

۱. نشیمنگاه پرندگان، لانه.
۲. جای نشستن مرغان شکاری در محل مرتفع.
۳. چوب بستی که در لانه یا جای دیگر برای نشستن پرندگان درست کنند: دریغ و درد که بختم نشد دلیل و کنون / قفس شکسته و روحم نشسته بر پتواز (میرغروری: لغت نامه: پتواز ).
۴. پاسخ، جواب.
۵. (اسم مصدر ) اجابت، قبول: به امّید رفتم به درگاه او / امید مرا جمله پتواز کرد (بهرامی: شاعران بی دیوان: ۴۰۵ ).


کلمات دیگر: