( اسم ) ۱- پژمرده پژمریده. ۲- ترنجیده.
پخسیده
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(پَ دِ ) (ص مف . ) پژمرده .
لغت نامه دهخدا
پخسیده. [ پ َ دَ / دِ ] ( ن مف ) پژمرده. ( غیاث اللغات ). پژمریده. || ترنجیده. ( غیاث اللغات ).
پیشنهاد کاربران
پخسیده :ذوب شده و از هم وارفته
( ( همچو گرمابه که تفسیده بود
تنگ آیی جانت پخسیده شود ) )
( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 1363، ص 372 )
( ( همچو گرمابه که تفسیده بود
تنگ آیی جانت پخسیده شود ) )
( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 1363، ص 372 )
کلمات دیگر: