کلمه جو
صفحه اصلی

چرمینه

فارسی به انگلیسی

chamois

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- هر چیز که از چرم ساخته شده باشد چرمین . ۲- آلتی که از چرم و غیره بشکل آلت رجولیت سازند و زنان شهوی آنرا بکار برند مچاچنگ چرمه .

فرهنگ معین

(چَ نِ ) (ص نسب . ) نک چرمین .

لغت نامه دهخدا

چرمینه. [ چ َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به چرم. ( ناظم الاطباء ). چیزی که از چرم ساخته شده. ( فرهنگ نظام ). آنچه از چرم کنند. چرمی. چرمین. از چرم. رجوع به چرم و چرمی و چرمین شود. || ( اِ مرکب ) کیرکاشی. ( برهان ذیل چرمه ). آلتی که از چرم سازند و زنان حکه پر فروکنند. ( آنندراج ). کیر کاشی و مچاچنگ. ( ناظم الاطباء ). ذکر مصنوعی که از چرم ساخته میشد. ( فرهنگ نظام ). چرمه :
ای پنجه حلال دختر چرمینه
فرزند رشید مادر چرمینه
هر جا که کشی باده ز مینای کله
باشد گزکت نیشکر چرمینه.
شفایی ( از آنندراج ).
رجوع به چرمه شود.

دانشنامه عمومی

چرمینه، روستایی ا از توابع بخش گندمان شهرستان بروجن در استان چهارمحال و بختیاری ایران.
این روستا در دهستان گندمان قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۳۰ نفر (۹خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

چرمینه یا دیلدو Dildo به آلت تناسلی مصنوعی مرد گویند ( ( مچاچنگ ، سابوره، کیر مصنوعی ) )


کلمات دیگر: