(ثَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) مصیبت از دست دادن فرزند. ۲ - گم کردن دوست . ۳ - (اِمص . ) فرزند مردگی . ۴ - مرگ ، هلاک .
ثکل
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
ثکل . [ ث َ ] (ع اِمص ) بی فرزندی .
ثکل . [ ث َ ] (ع اِمص ) حُلق . فرزندمردگی . || مرگ . هلاک . || (مص ) مصیبت زده شدن بمردن فرزند. بی فرزند شدن مادر. || گم کردن دوست . (تاج المصادر بیهقی ).
ثکل . [ ث ُ ک ُ / ث َ ک َ ] (ع مص ) بی فرزند شدن مادر. || گم شدن دوست کسی را. || مردن .
ثکل. [ ث َ ] ( ع اِمص ) بی فرزندی.
ثکل. [ ث َ ] ( ع اِمص ) حُلق. فرزندمردگی. || مرگ. هلاک. || ( مص ) مصیبت زده شدن بمردن فرزند. بی فرزند شدن مادر. || گم کردن دوست. ( تاج المصادر بیهقی ).
ثکل. [ ث ُ ک ُ / ث َ ک َ ] ( ع مص ) بی فرزند شدن مادر. || گم شدن دوست کسی را. || مردن.
ثکل. [ ث َ ] ( ع اِمص ) حُلق. فرزندمردگی. || مرگ. هلاک. || ( مص ) مصیبت زده شدن بمردن فرزند. بی فرزند شدن مادر. || گم کردن دوست. ( تاج المصادر بیهقی ).
ثکل. [ ث ُ ک ُ / ث َ ک َ ] ( ع مص ) بی فرزند شدن مادر. || گم شدن دوست کسی را. || مردن.
کلمات دیگر: