( اسم ) سخن و خبری که در افواه افتد .
مخفف چکاچاک است که صدای زدن شمشیر و گرز باشد از پی هم .
مخفف چکاچاک است که صدای زدن شمشیر و گرز باشد از پی هم .
زجاجی (از جهانگیری ).
نظامی .
سوزنی .
= چکاچاک: ◻︎ ز بیم چکاچک که آمد ز تیر / کفن گشت در زیر جوشن حریر (نظامی۱۷: ۶۷۸).
۱. سخن یا خبری که بر سر زبانها افتد و مردم به همدیگر بگویند؛ خبری که شایع شود و هر کس به دیگری بگوید: ◻︎ چکاچک شد این راز اندر میان / که گردیده بد شاه با رومیان (زجاجی: رشیدی: چکاچک).
۲. (اسم صوت) صدای عدهای از مردم که آهسته با هم صحبت کنند؛ پچپچ.