کنایه از خواب کردن اندک باشد . چشم گرم ساختن و دیده گرم کردن و مژگان گرم کردن .
چشم گرم کردن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(چَ. گَ. کَ دَ ) (مص ل . ) کنایه از: چُرت زدن ، کمی آرمیدن .
لغت نامه دهخدا
چشم گرم کردن. [ چ َ / چ ِ گ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از خواب کردن اندک باشد. ( برهان ). چشم گرم ساختن و دیده گرم کردن و مژگان گرم کردن. ( از آنندراج ). اندکی خوابیدن. ( آنندراج ). اندک خواب کردن. ( ناظم الاطباء ). ابتدای خواب. ( فرهنگ نظام ) :
فرودآمد از بارگی شاه نرم
بدان تا کند بر گیا چشم گرم.
لحظه ای کزخواب راحت چشم ما را گرم کرد.
گر آتش طلعتی میبود چشمی گرم میکردم.
آنقدر فرصت که کس چشمی تواند گرم کرد.
فرودآمد از بارگی شاه نرم
بدان تا کند بر گیا چشم گرم.
فردوسی ( از آنندراج ).
در نظر هنگامه شور قیامت جلوه دادلحظه ای کزخواب راحت چشم ما را گرم کرد.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
غم بی دلبری بسیار بی آسایشم داردگر آتش طلعتی میبود چشمی گرم میکردم.
تأثیر ( از آنندراج ).
عمر راحت دشمن ما رفت چون برق و ندادآنقدر فرصت که کس چشمی تواند گرم کرد.
تأثیر ( از آنندراج ).
رجوع به چشم گرم ساختن و چشم گرم شدن شود.کلمات دیگر: