ارد خشن , ملا ط رقيق , دوغاب , تفاله , بلغور , قطعات کوچک و نامنظم سنگ , دوغاب (بين اجرها) ريختن
جص
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) گچ
آه و ناله کردن از شدت تنگی طناب جبر بر گردن .
آه و ناله کردن از شدت تنگی طناب جبر بر گردن .
فرهنگ معین
(جَ ) [ معر. ] (اِ. ) گچ .
لغت نامه دهخدا
جص. [ ج َص ص / ج ِص ص ] ( معرب ، اِ )معرب گچ است. صاحب لسان العرب مینویسد: ابن درید گوید جِص درست است و جَص گفته نمیشود و جص عربی نیست ازکلام عجم است و لغت اهل حجاز در جص ، قَص است. رجوع کنید به گچ در همین لغت نامه : و اساس از سنگ و گچ است و به آجر و جص طاق بسته اند. ( تاریخ قم ص 81 ). || جبسین. جفصین. ژیپس . رجوع به جبسین در همین لغت نامه شود.
جص. [ ج َص ص ] ( ع مص ) آه و ناله کردن از شدت تنگی طناب بر گردن. ( المنجد ).
جص. [ ج َص ص ] ( ع مص ) آه و ناله کردن از شدت تنگی طناب بر گردن. ( المنجد ).
جص . [ ج َص ص ] (ع مص ) آه و ناله کردن از شدت تنگی طناب بر گردن . (المنجد).
جص . [ ج َص ص / ج ِص ص ] (معرب ، اِ)معرب گچ است . صاحب لسان العرب مینویسد: ابن درید گوید جِص درست است و جَص گفته نمیشود و جص عربی نیست ازکلام عجم است و لغت اهل حجاز در جص ، قَص ّ است . رجوع کنید به گچ در همین لغت نامه : و اساس از سنگ و گچ است و به آجر و جص طاق بسته اند. (تاریخ قم ص 81). || جبسین . جفصین . ژیپس . رجوع به جبسین در همین لغت نامه شود.
فرهنگ عمید
=گچ
گچ#NAME?
کلمات دیگر: