unanimously, together, unitedly
بالاتفاق
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
بطور اتفاق
همگی جمعا (( بالا تفاق لایحه را تصویب کردند. ) )
همگی جمعا (( بالا تفاق لایحه را تصویب کردند. ) )
فرهنگ معین
(بِ لْ اِ تِّ ) [ ع . ] ( ق . ) همگی ، جمعاً.
لغت نامه دهخدا
بالاتفاق. [ بِل ْ اِت ْ ت ِ ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + ال + اتفاق ) همه باهم. بطوراتفاق. متفقاً. ( ناظم الاطباء ). همگروه. دسته جمع.
کلمات دیگر: