کلمه جو
صفحه اصلی

ازدراء

عربی به فارسی

بي احترامي , بي حرمتي , اهانت , عدم رعايت , تمسخر , تحقير , بي اعتنايي , حقارت , خوار شمردن , اهانت کردن , استهزاء کردن , خردانگاري , خردانگاشتن


لغت نامه دهخدا

ازدراء. [ اِ دِ ] ( ع مص ) حقیر داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( زوزنی ).احتقار. کم شمردن. تحقیر. خوار داشتن. استزراء : و لااقول لکم عندی خزائن اﷲ و لااعلم الغیب و لااقول انی ملک و لااقول للذین تزدری اعینکم لن یؤتیهم اﷲ خیراً اﷲ اعلم بما فی انفسهم انی اذاً لمن الظالمین. ( قرآن 31/11 )؛ نمیگویم بشما که نزد من است خزینه های خدا و نمیدانم غیب را و نمیگویم منم فرشته و نمیگویم به آنان بخواری مینگرند چشمهایتان را، ندهد ایشان را خدا خیری ، خدا داناتر است به آنچه در نفسهایشان است که منم آگاه از ستمکاران. ( تفسیر ابوالفتوح چ 1ج 3 ص 62 ). || عیب کردن. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: