آتیا. آتیا یا آتئاس (۴۲۹-۳۳۹ (پیش از میلاد)) برپایهٔ بنمایه های یونانی و رومی بزرگترین پادشاه سکائیه بود که در نبرد با فیلیپ دوم مقدونی در ۳۳۹ پیش از زایش مسیح جان باخت و امپراتوریش نیز از میان رفت.
ویکی پدیای انگلیسی، Ateas. (نسخه ۲۰ مارس ۲۰۰۸)
می نماید که آتیا در نزدیک به ۴۰۰ پیش از زایش پادشاهان سه گوشهٔ سرزمین سکاها را کنارزده و خود نیروی یکهٔ سراسر سرزمین سکاستان شده باشد. تا دههٔ ۳۴۰ پیش از میلاد او همه قبیله های سکایی را از دانوب تا مرداب های میوتی هم پیمان نموده بود. پایتخت او در نزدیکی شهر امروزی کامیانکا در کنار دنیپر از سوی باستانشناسان شوروی یافته شده است.
پلوتارخ داستان های چندی را از آتیا نوشته است. از آن جرگه داستان فلوتزنی که به بند او افتاد و آتیا وی را ناچار کرده بود که برای سربازان و اسبانش بنوازد. و همچنین نامه ای که آتیا به فیلیپ نوشت و خود را تشنهٔ جنگ با او خواند.
آتیا در سال های پایانی زندگیش به بالکان رخنه کرده و دست به مرزهای مقدونی-یونانی می یازید. از بنمایه های یونانی برمی آید که او در تراکیه به نبرد با قبیلهٔ هیستریان ها پرداخته است. در روند این جنگ میان مقدونی ها و سکاها اختلاف هایی پدیدآمد. در آینده هنگامی که مقدونیه بیزانتیوم را محاصره کرده بود فیلیپ از آتیا آذوقه خواست، ولی سکاها به بهانه خشکسالی در سکائیه از یاری رساندن به مقدونی ها سرباززدند. واپسین بهانه در دست فیلیپ برای جنگ با سکاها زمانی بود که آتیا تندیس هرکولی را که فیلیپ برای گذاردن در دهانه دنیپر بدو پیشکش کرده بود را برگرداند.
ویکی پدیای انگلیسی، Ateas. (نسخه ۲۰ مارس ۲۰۰۸)
می نماید که آتیا در نزدیک به ۴۰۰ پیش از زایش پادشاهان سه گوشهٔ سرزمین سکاها را کنارزده و خود نیروی یکهٔ سراسر سرزمین سکاستان شده باشد. تا دههٔ ۳۴۰ پیش از میلاد او همه قبیله های سکایی را از دانوب تا مرداب های میوتی هم پیمان نموده بود. پایتخت او در نزدیکی شهر امروزی کامیانکا در کنار دنیپر از سوی باستانشناسان شوروی یافته شده است.
پلوتارخ داستان های چندی را از آتیا نوشته است. از آن جرگه داستان فلوتزنی که به بند او افتاد و آتیا وی را ناچار کرده بود که برای سربازان و اسبانش بنوازد. و همچنین نامه ای که آتیا به فیلیپ نوشت و خود را تشنهٔ جنگ با او خواند.
آتیا در سال های پایانی زندگیش به بالکان رخنه کرده و دست به مرزهای مقدونی-یونانی می یازید. از بنمایه های یونانی برمی آید که او در تراکیه به نبرد با قبیلهٔ هیستریان ها پرداخته است. در روند این جنگ میان مقدونی ها و سکاها اختلاف هایی پدیدآمد. در آینده هنگامی که مقدونیه بیزانتیوم را محاصره کرده بود فیلیپ از آتیا آذوقه خواست، ولی سکاها به بهانه خشکسالی در سکائیه از یاری رساندن به مقدونی ها سرباززدند. واپسین بهانه در دست فیلیپ برای جنگ با سکاها زمانی بود که آتیا تندیس هرکولی را که فیلیپ برای گذاردن در دهانه دنیپر بدو پیشکش کرده بود را برگرداند.
wiki: ژولیوس سزار و مادر امپراتور آوگوستوس بود.
در شرح سوئتونیوس از آوگوستوس، نشانه های الهی که پیش و پس از تولد آوگوستوس برای آتیا رخ داد ذکر شده است:
آتیا که نیمه شب به خدمت آپولو مشرف شده بود، در همان معبد و بر تخت روانش به خواب رفت. همراهانش نیز خفتند. ناگهان یک افعی بر بدنش سُرید و سریع دور شد. آتیا که برخاست، غسل کرد، همان طور که پس از همخوابگی با شوهرش غسل می کرد. سپس در یک آن، لکه هایی رنگین به شکل یک افعی بر بدنش ظاهر شد که هرگز نتوانست آن ها را پاک کند. پس دیگر به گرمابهٔ عمومی نرفت. ده ماه بعد، آوگوستوس به دنیا آمد، و به همین سبب او را پسر آپولو خواندند. آتیا نیز پیش از زایمان خواب دید که اندام های حیاتی اش را تا ستارگان برکشیده اند و بر سرتاسر زمین و دریا گسترانده اند. اوکتاویوس خواب دید که خورشید از رحم آتیا طلوع کرده است.
در شرح سوئتونیوس از آوگوستوس، نشانه های الهی که پیش و پس از تولد آوگوستوس برای آتیا رخ داد ذکر شده است:
آتیا که نیمه شب به خدمت آپولو مشرف شده بود، در همان معبد و بر تخت روانش به خواب رفت. همراهانش نیز خفتند. ناگهان یک افعی بر بدنش سُرید و سریع دور شد. آتیا که برخاست، غسل کرد، همان طور که پس از همخوابگی با شوهرش غسل می کرد. سپس در یک آن، لکه هایی رنگین به شکل یک افعی بر بدنش ظاهر شد که هرگز نتوانست آن ها را پاک کند. پس دیگر به گرمابهٔ عمومی نرفت. ده ماه بعد، آوگوستوس به دنیا آمد، و به همین سبب او را پسر آپولو خواندند. آتیا نیز پیش از زایمان خواب دید که اندام های حیاتی اش را تا ستارگان برکشیده اند و بر سرتاسر زمین و دریا گسترانده اند. اوکتاویوس خواب دید که خورشید از رحم آتیا طلوع کرده است.
wiki: آتیا (مادر آوگوستوس)