۱ - زایل شدن صفرا کم شدن زرداب . ۲ - اندک مایه طعام خوردن تا طعامی دیگر رسد نهاری .
صفرا شکستن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~ . ش کَ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - زا یل شدن صفرا. ۲ - کنایه از: غذای کمی که پیش از غذا خورند.
لغت نامه دهخدا
صفرا شکستن. [ ص َ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) اندک مایه طعام خوردن تا طعامی دیگر رسد. نَهاری. رجوع به لغت فرس اسدی و لغت نامه حاضر ذیل لغت نهاری شود. صبحانه یا زیر قلیانی خوردن. || رفتن صفرا. زائل شدن صفرا :
تا به کی سودا پزد تا چند خون دل خورد
تلخ کامی کو به یک لیموش صفرا بشکند.
تا به کی سودا پزد تا چند خون دل خورد
تلخ کامی کو به یک لیموش صفرا بشکند.
باقرکاشی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: